آریساآریسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

خاطرات آریسا

روز پدر

تو مالک تمام احساس منی                  تمام عشقم!!!            تمام احساس ناب دست نخورده ام ، که حاظر نیستم ، حتی ذره ای از آن را،                      با هیچکس تقسم کنم،                                     با هیچکس...
11 ارديبهشت 1394

تغییرات جدید

سلام دختر ناز و قشنگم ، آریسا ی مهربونم ، مامانی خیلی وقته از کارات نگفتم و الان اومدم که از کارات بگم دخترم دودو کردنو خوب یاد گرفتی وقتی برات شعر دودو رو میخونم سریع دودو میکنی ، حالا تو هر شرایطی که باشه وقتی میخوای بخوابی حتما باید شعر بخونم ، بعضی وقتا نیمه شب از خواب بیدار میشدی و گریه ها خیلی شدید میکردی ولی به محض اینکه برات شعر میخوندم آروم میشدی و میخوابیدی ( البته از ۴ ماهگی شعر دوست داری) عاشق غذا خوردنی هر وقت هر کسیو میبینی که داره یه چیزی میخوره با حسرت نگاه میکنی و دهنتو باز میکنی رورک خیلی دوست داری، خوب میتونی صداهارو تشخیص بدی که از کجا صدا میاد  خواب خیلی سبکی داری وقتی میخوابی بای...
5 ارديبهشت 1394

روز مادر

کودک از مادر پرسید : چرا بهشت در زیر پای توست ؟ چرا در دستان تو نیس؟ مادر گفت : بهشت را در زیر پایم گذاشتم تا تورا در آغوش گیرم    روز مادر رو به تمام مادران عزیز تبریک و برای تمام کسانی که آرزوی مادر شدن دارن از ته دل دعا میکنم که مادر بشن ...
2 ارديبهشت 1394

عید ۱۳۹۴

سلام دختر نازو قشنگ من ، آریسا خانوم من دختر یکی یدونه ی من ، سال نوت مبارک دخترم ایشا... صد سال به این سالا  دخترم اولین عید ۱۳ روزه هم پشت سر گذاشتی، سال خیلی خیلی خوبی بود  و خیلی خوب شروع  شد و زود تموم شد روز اول عید شنبه بود و ساعت ۱۰ :۲ شب ، سال تحویل شد و شما ۶ ماه  و نصفه روز  سن داشتی قربونت بشم عیدی که امسال ما تصمیم گرفتیم بهت بدیم خیلی ماجرا داره که الان برات توضیح میدم ، ما آخرین روز سال 93 یعنی 29هم اسفند تصمیم گرفتیم که برات عیدی گوشواره بخریم  ولی اصلا  وقت نشد و موکول شده بود به روز دوم عید ولی موقع تحویل سال بابا مثل همیشه مارو سورپرایز کرد وقتی سال تحویل شد بابا عیدیارو ...
16 فروردين 1394

فصل زمستان ، ماه اسفند ، چهار شنبه سوری و سال نو

سلام دختر نازو قشنگم ، دختر ماه روی من آریسا خانوم ، دخترم فصل زیبای زمستان ، دومین فصل زندگیت را پشت سر گذاشتی ، فصلی سرد و سپید ، فصلی که روزها زود تمام میشوند ولی شبها تمام شدنی نیستن و شبهای بلند و سرمای زمستان باعث میشود که به مهمانی اقوام برویم وشبها را در کنار اقوام و دوستان سپری کنیم تا بلندی شب را متوجه نشویم در کل زمستان امسال با زمستانهای قبل فرق داشت نه برف حسابی بود نه بارونی حسابی، دو بار برف اومد ولی برف حسابی نبود ، برفی نبود که بشه رفت بیرون برف بازی کرد و یا آدم برفی درست کرد ، برفی نبود که قندیل ببنده قندیلها بلند و تیز و قشنگ و ترسناک ، زمستان امسال هم تمام شد بابد منتظر زمستان سال بعد باشیم و حسابی سال بعد سنگ تموم...
26 اسفند 1393

عکسای 5 ماهگی و سری اول 6 ماهگی

سلام دختر نازو قشنگم ، آریسای مهربونم ، امروز سه شنبه 12 اسفند سال 1393 و شما 5 ماه و 13 روزته و ماشا... کلی بزرگ شدی امروز به همراه بابایی رفتیم گوشاتو سوراخ کردیم البته بابایی اصلا راضی نمیشد با هزار خواهش و تمنا راضی شد ببریمت که گوشاتو سوراخ کنیم برات یه گوشواره با نگین سفید انتخاب کردیم خب حالا بریم سراغ عکسا قربون دستات برم که اونجوری نگهشون داشتی عژیژم دخترم تو 10 روزت بود با این دو تا عروسک عکس داشتی که دقیقا هم قدت بودن ولی هزار ماشا... (زدم به تخته ) الان شما بزرگتری قربون چشمات بشم که اصلا احساس راحتی نمیکنی این عکس مال زمانیه که تازه غلت زدن و یاد گرفته بودی قربون چشات من بشم ، مامانی ای...
12 اسفند 1393
1483 12 23 ادامه مطلب

5 ماه شد

دختر عزیزم آریسای قشنگم ، مهربونم ؛ نازم ؛ قلبم ، عشقم ، زندگیم ؛ جووونم ؛ نفسم ، عمرم ، هستی من ؛ یکی یدونه ی من ، ناز دونه ی من ، در دونه ی قشنگم ؛ ملوسکم ، عروسکم ، آریسای من 5 ماه از اومدنت گذشت ، چقدر شیرین گذشت ، چقدر زیبا گذشت ، چقدر عاشقانه گذشت  دخترم ماشا... بزرگ شدی،الان دیگه کامل برمیگردی و غلت میزنی  دستاتو دراز میکنی تا وسایلی که جلوت هست رو بگیری وقتی صورتمو میارم جلو صورتت دستاتو میاری رو صورتم ، صورتمو نوازش میکنی چشامو دست میزنی، بینیمو دست میزنی ، قربون اون دستای کوچولو موچولوت بشم  الان یه مدته سوار رورورک میشی اوایل پاهاتو حرکت نمیدادی ولی بعدش فقط پای چپتو حرکت میدادی و پای راستتو رو زمین میکشیدی ...
29 بهمن 1393

یه دختر دارم شاه نداره

یه دختر دارم شاه نداره صورتی داره ماه نداره از خوشگلی تا نداره به کس کسونش نمیدم به همه کسونش نمیدم به راه دورش نمیدم به حرف زورش نمیدم به کسی میدم که تک باشه پیرهن تنش اطلس باشه به کسی میدم که تک باشه پیرهن تنش اطلس باشه شاه میاد با لشکرش شاهزاده ها دورو برش واس پسر کوچیکترش آیا بدم آیا ندم ؟ آیا بدم آیا ندم ؟ به کسی میدم که کس باشه ملک باشه و ملک باشه . دختر من رفیق من هم نفس شفیق من نگین انگشتر من عقیق من عقیق من دختر من یار بابا شب شب تار بابا تو این گلستون جهان نو گل بی خار بابا یه دختر دارم شاه نداره صورتی داره ما نداره از خوشگلی تا نداره به این و اونش نمیدم به همه نشونش نمیدم به خوستگارش نمیدم به...
13 بهمن 1393

خاطرات تهران

سلام به دختر نازو قشنگم دختر یکی یدونم آریسا خانوم دخترم امروز شنبه 11 هم بهمن سال 1393 و شما  4 ماه و 12 روزته و ماشا... کلی بزرگ و خانوم و عسل شدی دخترم میرم سر اصل مطلب ، اولین سفری که به تهران داشتی در کل سفر خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت تو ماشین خیلی خوب بودی و همیشه میخوابیدی و باید بزور بیدارت میکردم تا شیر بخوری و  اصلا شیر هم نمیخوردی و فقط میخوابیدی ، بین راه که میموندیم شما خیلی خیلی جیغ میزدی در حد وحشتناک گریه میکردی  و ما قید استراحت بین راه رو میزدیم و سوار ماشین میشدیم تا شما آروم بشی و محض اینکه ماشین رو روشن میکردیم شما هم سریع به خواب میرفتی بابا جون عقب ماشین برات ی جا گرم و نرم درست کرد و شما...
11 بهمن 1393
1639 14 20 ادامه مطلب