آریساآریسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات آریسا

5 ماه شد

1393/11/29 13:33
نویسنده : مامان سمانه
593 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیزم آریسای قشنگم ، مهربونم ؛ نازم ؛ قلبم ، عشقم ، زندگیم ؛ جووونم ؛ نفسم ، عمرم ، هستی من ؛ یکی یدونه ی من ، ناز دونه ی من ، در دونه ی قشنگم ؛ ملوسکم ، عروسکم ، آریسای من 5 ماه از اومدنت گذشت ، چقدر شیرین گذشت ، چقدر زیبا گذشت ، چقدر عاشقانه گذشت 

دخترم ماشا... بزرگ شدی،الان دیگه کامل برمیگردی و غلت میزنی 

دستاتو دراز میکنی تا وسایلی که جلوت هست رو بگیری

وقتی صورتمو میارم جلو صورتت دستاتو میاری رو صورتم ، صورتمو نوازش میکنی چشامو دست میزنی، بینیمو دست میزنی ، قربون اون دستای کوچولو موچولوت بشم 

الان یه مدته سوار رورورک میشی اوایل پاهاتو حرکت نمیدادی ولی بعدش فقط پای چپتو حرکت میدادی و پای راستتو رو زمین میکشیدی ولی الان دیگه هر دوتا پاتو حرکت میدی و حسابی تاتی میکنی

و حسابی جیغ جیغو هستی ، هیچوقت گریه نمیکنی از یه چیزی ناراحت میشی فقط جیغ میزنی اصلا اهل گریه نیستی خدارو شکر

چند وقته بدجور انگشتاتو میخوری چند روز پیش هم تب کرده بودی تبت رو ۳۸ درجه بود و خیلی بدنت داغ بود خیلی گریه میکردی تویی که هیچوقت گریه نمیکردی اون شب گریه میکردی بهت شربت استامینفون دادم وزود خوب شدی ودو ساعت بعد از شربت خوردن دیگه اثری از تب نبود خداروشکر 

چند وقت پیش با عزیز جون و دادا سهیل رفتیم خونه عمه جون و اونجا کلی بهت خوش گذشت ،بچه ها خیلی باهات بازی کردن بخصوص داداش سهیلی ، داداش حرف میزد تو کلی میخندی و ما کلی ازت فیلم گرفتیم به حدی میخندیدی که آب دهنت تو گلوت گیر میکرد و صدا آب دهنت که تو گلوت بود میومد الهی قربون خندت بشم که ذوق میکنی 

داداش سهیلی بهت میگفت (آببای ) و تو کلی میخندیدی، از اون شب به بعد من میخواستم بخندونمت میگفتم( آببای ) و شما هم میخندی ولی با صدای داداش سهیل خیلی بلندتر میخندیدی

حتی اون شبی که تب کرده بودی وقتی میگفتم آببای میخندیدی ،قربونت بشم من نمیدونم این آببای چه معنی برات میده فعلا که تو خونه ی ما این کلمه خیلی کاربرد داره

خب ۵ ماهگیت هم طبق معمول رفتیم آتلیه  ولی متاسفانه بابابیی کار داشت و نیومد و ما دوتا رفتیم 

خب دخترم ۵ ماهگیت هم گذشت و شد یک پست زیبا ورفت بین خاطرات  تا چند سال بعد مرور بشه  انشا... منو تو و بابایی میخونیم عزیزم

عکسایی ۵ ماهگی هم که خیلی زیاده تو یه پست دیگه میزارم 

خیلی خیلی دوست دارم عزیزم

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (16)

مامان افسانه
3 اسفند 93 1:05
سلام خانم کوچولوی نااااز 5 ماهگیت مبارک عزیزم هالی همیشه تنت سلامت باشه و همیشه کنتر مامان بابای گلت خوشبخت باشی چقدر روزا زود میگذره حالا یه روزی میاد که خیلی بزرگتر شدی و دیگه خانمی شدی نبینم مریض باشی اااا به شدت منتظر عکسها هستییییییم مامانش
مامان سمانه
پاسخ
سلام افسانه جونم لطف داری عزیزم ممنونم گلم وای هنوز از این روزا سیر نشدم خیلی خوش میگذره در کنار آریسا بودن یه مشکلی واس لبتابم پیش اومده انشا... به زودی درست میکنم و عکساشو میزارم
محمد
3 اسفند 93 9:40
سلام بعضی جنسا قیمتی ندارن اما واقعا کاربردی هستن مثلا وسایل کاربردی آشپزخانه حراج نورورزی فروشگاه اینترنتی تلیپ آغاز شد.[ telip.ir ] تا 30 درصد تخفیف برای تمامی اجناس سایت بمناسبت نوروز
مریم مامان آیدین
3 اسفند 93 11:42
سلام سمانه جون خوبی دوستم...آریسا عسلی ما خوبه؟ الهی....اصلا باورم نمیشه اون جوجو که تو شکمت بود و انقدر همه منتظرش بودیم الان تو روروک شیطونی میکنه قربووووووووونش برم که گریه ای نیست ناناز خانووووووووووم
مامان سمانه
پاسخ
سلام مریم جوووووووونم ؟ خوبم عزیزم ، آریسا عسلی هم خیلی خوبه خدارو شکر، شما و آیدین جونمم خوب هستین؟ خودمم باورم نمیشه اون فندقی که تو شکمم بوده الان کلی شیطون شده سوار روروک میشه آره خاله جون دخمل ما اصلا اهل گریه نیس خیلی خانومه ببوس آیدین جونمو
مریم مامان آیدین
3 اسفند 93 11:44
خیلی ناراحت شدم مریض شده بوده....حتما حتما همیشه قطره استامینوفن داشته باش خونتون دوستم....تا یه کوچولو هم تب دیدی زود بر اساس وزنش بهش بده....الهی زنده باشه و هیچ وقت رنگ مریضی به خودش نبینه عروسک خانوممون منتظر عکس های فرشته کوچولو هم هستم دوستم... خیییییییییییلی ببوووووووووووووسش
مامان سمانه
پاسخ
منظورت از اینکه بر اساس وزنش بهش بدم رو متوجه نشدم ؟من ۱۹ قطره بهش میدم انشا... عزیزم انشا... بچه ها هیچوقت مریض نشن قربون تو مریم جون ، شما هم ویدین جونمو یه عالمه ماچ کن
زهرا
3 اسفند 93 14:40
مباركه عزيزم. ايشالا بزرگ شه خانوم شه زير سايه تون
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم عزیزم
مامان راحله
3 اسفند 93 16:01
ماهگردت مبارککککککککککککک دخترکممممممم
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم خاله راحله جووووووون
مریم مامان آیدین
3 اسفند 93 17:06
یعنی برای هر یه کیلو از وزنش یک دهم میلی قطره مثلا 5 کیلوست نصف یه قطره چکون که همون پنج دهم میلی میشه یا اینجوری که هر یک کیلو دو قطره یعنی اگه مثلا 8 گیلو باشه 16 قطره و چون هر یک دهم میلی دو قطره میشه هردو اساس درسته
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم از راهنماییت عزیزم تورو نداشتم چیکار میکردم
مامان هانا و آریا
4 اسفند 93 11:56
سلااام عزیزم 5 ماهگیت مبارککککک خداروشکر که حالت خوبه عزیزم، ما که تو این فصل سومین بارکه مریض میشیم.البته اونطوری که سمانه جون نوشتی بعید نیست دخملی در شرف دندون آوردن باشه پست بعدی با عکس آتلیه باشههههه انشالله مواظب خودتون باشیددددد بوووووس
مامان سمانه
پاسخ
سلام سمااانه جوم ممنونم گلم وای عزیزم ، مراقب خودتون باشید ، منم شک کردم که شاید واس‌دندون باشه ولی باید چیکار کنم؟ عکسای آتلیه ی ۴ ماهگی و ۵ ماهگی هنوز آماده نشده اما عکسای خونگی رو میزارم به زودی چشم عزیزم ،شماهم مراقب خودتون باشید ببوس عاشقانه هارو
الهام مامان علیرضا
4 اسفند 93 19:30
5 ماهگی آریسا جون مبارک از تب نگو که دو شبه تا صبح خواب ندارم علیرضا هم ویروس بدی گرفته و دو روزه تب داره و امروز تبخال هم زده و دهانش و لثه هاش متورم شده ایشالا که همیشه لب آریسا جون خندون و دلش شاد باشه
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم الهام جون وقتی بچه ها تب میکنن بیشتر از بچه ها خود مامانا عذاب میکشن آریسا وقتی تب کرد؛ احساس میکردم که منم مریض شدم از شدت ناراحتی انشا... علیرضا جون خوب شده باشه و مثل همیشه سرحال و پر انرژی باشه ممنونم عزیزم
خاله مهديه
4 اسفند 93 23:59
سلام عزيزم به به چه آهنگ قشنگ و شادي گذاشتي واسه آريسا جون 5 ماهگيش هم مبارك باشه انگار ديروز بود پست گذاشته بودي دو سه روزه بود ببين چقدر عمر زود ميگذره ؟؟ ايشالا هميشه وجودش برات شيرين باشه منتظر عكساي قشنگش هستم به ما هم سري بزن منتظريم عزيزم بووووووووس
مامان سمانه
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم عزیزم واقعا که خیلی زود گذشت ممنونم گلم انشا... بزودی میزارم چشم عزیزم حتما
مامان هانا و آریا
5 اسفند 93 15:25
عزیزم اگر برای دندون باشه که ژل های مخصوص هست میتونی از داروخانه بگیری بزنی، اما درکل ما مامانا تو اینجور مواقع کار زیادی از دستمون برنمیاد البته من وقتی آریا دیگه بیتابیاش شدید میشد یکم شربت دیفن هیدرامین میزدم به لثه ااش تا آرومتر بشه. انشالله به خوبی و راحتی دندونای نازدخملمون دربیاد
مامان سمانه
پاسخ
ممنون از راهنماییت عزیزم ، دیشب باز تب کرده بود واااای چه دوره ی سختیه ببوس عاشقانه هارو
مامان آنیسا
7 اسفند 93 7:41
عزیز دلم داره کم کم بزرگ میشه تا زودتر به مامان جونش کمک کنه 5 ماهگیت مبارک عزیزم
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم عزیزم ببوس آنیسا جونمو
مامی آتریسا جون
9 اسفند 93 9:41
5 ماهه شدنت مبارک باشه پرنسس خوشگل من سمانه جونم اگه تبش از 38 بالاتر نمیشه احتمال زیاد واسه دندون های خوشگلش باشه، کار خاصی هم نمی تونیم انجام بدیم فقط حتما استامینوفن رو باید بدی تا حتی مسکنی واسه دردش هم باشهمالیدن دیفن هم خوبه منتظر دیدن عکسهای خوشگل شما هستیم آریسا جونم
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم عزیزم آره تبش 38 بیشتر نمیشه به زودی عکس میزارم ببوس آتریسا خانومی رو
مادر بزرگ
11 اسفند 93 23:20
سلام خوب بود استفاده کردیم موفق باشید
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم شما هم همینطور
مامان فرح
11 اسفند 93 23:47
وبلاگتون زیبا بود،منج ماهگی دختر گلتون هم مبارک باشه،به ماخم سر بزنید
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم عزیزم ، حتما
مامان امیر عباس و ارغوان (دوقلوها)
27 اسفند 93 19:21
از هفت سین سرور ماهی و تنگ بلور سکه و سبزه و آب نرگس و جام شراب باز هم شادی عید آرزوهای سپید باز لیلای بهار باز مجنونی بید باز هم رنگین کمان باز باران بهار باز گل مست غرور باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود باز اسفند و گلاب باز آن سودای ناب کور باد چشم حسود باز تکرار دعا یا مقلب القلوب یا مدبر النهار حال ما گردان تو خوب راه ما گردان تو راست باز نوروز سعید باز هم سال جدید باز هم لاله عشق خنده و بیم و امید عید شما مبارک
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم عزیزم ، عید شما و دوقلوهاتون هم مبارک باشه با آرزوی بهترین ها