آریساآریسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات آریسا

تغییرات جدید

1394/2/5 17:27
نویسنده : مامان سمانه
887 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر ناز و قشنگم ، آریسا ی مهربونم ، مامانی خیلی وقته از کارات نگفتم و الان اومدم که از کارات بگم

دخترم دودو کردنو خوب یاد گرفتی وقتی برات شعر دودو رو میخونم سریع دودو میکنی ، حالا تو هر شرایطی که باشه

وقتی میخوای بخوابی حتما باید شعر بخونم ، بعضی وقتا نیمه شب از خواب بیدار میشدی و گریه ها خیلی شدید میکردی ولی به محض اینکه برات شعر میخوندم آروم میشدی و میخوابیدی ( البته از ۴ ماهگی شعر دوست داری)

عاشق غذا خوردنی هر وقت هر کسیو میبینی که داره یه چیزی میخوره با حسرت نگاه میکنی و دهنتو باز میکنی

رورک خیلی دوست داری، خوب میتونی صداهارو تشخیص بدی که از کجا صدا میاد 

خواب خیلی سبکی داری وقتی میخوابی باید سکوت کاااامل باشه وگرنه بیدار میشی

شبا خیلی خوب میخوابی ما میخوابیم تو هم میخوابی و تا ساعت ۱۱:۳۰ خوب میخوابی صبح که از خواب بیدار مبشی خیلی آروم و نازی وقتی منو میبینی برا لبخند میزنی صورتمو میارم نزدیک صورتت تو هم با اون دستای کوچولوت صورتمو نوازش میکنی آخ که چقد مزه میده

دوست داری فقط باهات بازی کنم ،؛؛ انگشت شست دست و پاتو خوب میخوری ،  و صدا هم میدی بعضی وقتا که شیر میخوری و وقتی سیر میشی دیگه منو ول میکنی میری پاتو میخوری

خیلی طرفدار داری :یکی از طرفدارای پرپاقرصت  اول زن عمو منیژه س  ، که نفسش برات میره ،جونش به جونت بنده خیلی دوست داره

نفر بعد دادا سهیل که عاشقته ، البته تو هم خیلی دوسش داری  وقتی صداشو میشنوی یه ذوقی میکنی که نگوووو بال در میاری و با عشق میری بقلش و تو بقلش خیلی آرامش داری، وقتی تو بقل دادا سهیلی دیگه بقل کسی نمیری

عید رفته بودیم خونه دایی ایرج بابا ؛ اونجا تمام فامیلای عزیز جون بودن ، و چقد اونجا طرفدار داشتی یکی از اونا آقا میثم ( پسر دایی بابا) و خانومش که خیلی باهات بازی کردن خیلی خیلی با عشق بقلت میکردن و دو تایی باهات بازی کردن تو هم با اونا خیلی خوش بودی بهت خوش میگذشت شیطون من 

در کل خیلی طرفدار داری فدات شم 

خب امیدوارم همیشه و همیشه شاد و خرم زندگی کنی میبوسمت

خبر بد

دخترم یه خبر خیلی بد دارم ، من خیلی مامان بدی هستم چون اولین کفش دختر کوچولومو گم کردم وااای اگه بدونی چقد ناراحتم ؛ کفشتو اولین روزه عید گم کردم وقتی داشتیم میرفتیم سر خاک بابا بزرگت متوجه شدم یه لنگه از کفشت نیس اون لحظه فک کردم حتما تو ماشینه ولی نبود حتی تا همین دیروز همه جارو زیرو رو کردم ولی چیدا نشد والان که مطمين شدم که گم شدم دارم اینجا مینویسم و خیلی از این بابت ناراحتم باز خدارو شکر که یه لنگه ش هس اگ هردو گم میشد که دق میکردم

خب حالا بریم سراغ عکسا

اینجا خونه ی عزیز جون هستی و تو رو پای عمه جوون هستی و از اونجایی که خیلی گرمایی هستی کل صورتت قرمز شده

و اینجا بقل دادا سهیل (تو بقلش خیلی آرومی)ش

آریسا بعد شیر خوردن که خیلی گرمش شده و کلی هم عرق کرده

مدلی از طرز خوابیدنت ، یه مدته اینجوری میخوابی

میخوای گلای رو پارچه ای که زیرت پهن کردم و برداری

دخترم اینجا پیش مامان عزیز مونده بوده و من رفته بودم بیرون اومدم  دیدم رو پشت مامان عزیزی و کلی زوق کرده بودی

عاشق این دو تا عکس هستم خیلی دوس دارم این عکسو 

تلاش برای بداشتن کتابم از روی مبل

و موفق شدی کتاب رو برداری

حالا انداختیش پایین داری نگا میکنی

خونه ی خاله سمیه هستی و چقد قشنگ خوابیدی

آریسا رو مبل بادیش که تازه برات خریدم

آریسا منتظر برای خوردن غذا

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامان سارا
10 اردیبهشت 94 13:54
مامان راحله
10 اردیبهشت 94 15:46
ای جاااااااااااااااااااااااانمممممممممممممم عسلممممممم هزاااااااااااااارررررررررر ماشالله .. مامانی براش اسپند دود کنیااااااااااا ..
مریم مامان آیدین
10 اردیبهشت 94 20:19
سلام سمانه جونم خوبی....عروسک خانومت خوبه وااااقعا مثل فرشته ها میمونه...قربون اون خنده هاش که صدبار خوشگل ترش هم میکنه فداش بشم که غذا خوردن رو دوست داره... خییییییییییییلی دخمل ماه و گلیه که انقدر خانومه و اذیت و گریه نداره و شب رو هم خوب میخوابه هزار تا ماچش کن دوستم
مامان سمانه
پاسخ
سلا مریم جونیی ،خوبم شما خوبی؟عروسک ماذهم خوبه؟ لطف داری عزیزم ولی الان دو شبه که تا ساعت ۴ صبح فقط گریه میکنه
مریم(مامان کیان)
11 اردیبهشت 94 12:27
سلام سمانه جان وای ماشاالله چقدر آریسا جونم بزرگتر و خانمتر شده عزیزم روی ماهشو ببوس
مامان سمانه
پاسخ
سلام میم جووووون آره قربونش برم خانوم شده چشم حتما ممنونم که وقت گزاشتی و اومدی ببوس کیان جونم و نوژان جونمو
مامان نیلوفر
11 اردیبهشت 94 14:16
عزیزم هزار ماشاالله قربون خنده هات برم خیلی ناز خوابیده ماشاالله به این خانمی که هم خوب میخوابه هم خوب غذا میخوره
مامی آتریسا جون
13 اردیبهشت 94 9:21
فدای آریسا خوشگله ی خودم بشم من سمانه جون همیشه اسپند دود کن واسش فدای کارهای جدیدت بشم که اینقدر شیرین شدی خاله جون سمانه جون وقتی میخوندم، پارسال آتریسایی همش میاد جلوی چشام، دوستون دارم بوووووس
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم خاله جوووون چشم حتما ای جووووونم ، فداش بشه خاله جووونی
ĸoѕαr
15 اردیبهشت 94 15:28
سلام خاله خوشحال میشم بهم سربزنید..
مامان سمانه
پاسخ
باشه عزیزم میام ، ولی پستات رمز داره
مامان لیدا
21 اردیبهشت 94 16:11
سلام آریسای ناز چقدر شیرینی خاله مامانی اسپند یادت نره خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم
مامان سمانه
پاسخ
سلام عزیزم ، لطف داری خاله جونچشم حتما با افتخار لینک شدید