آریساآریسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات آریسا

عکسای 5 ماهگی و سری اول 6 ماهگی

سلام دختر نازو قشنگم ، آریسای مهربونم ، امروز سه شنبه 12 اسفند سال 1393 و شما 5 ماه و 13 روزته و ماشا... کلی بزرگ شدی امروز به همراه بابایی رفتیم گوشاتو سوراخ کردیم البته بابایی اصلا راضی نمیشد با هزار خواهش و تمنا راضی شد ببریمت که گوشاتو سوراخ کنیم برات یه گوشواره با نگین سفید انتخاب کردیم خب حالا بریم سراغ عکسا قربون دستات برم که اونجوری نگهشون داشتی عژیژم دخترم تو 10 روزت بود با این دو تا عروسک عکس داشتی که دقیقا هم قدت بودن ولی هزار ماشا... (زدم به تخته ) الان شما بزرگتری قربون چشمات بشم که اصلا احساس راحتی نمیکنی این عکس مال زمانیه که تازه غلت زدن و یاد گرفته بودی قربون چشات من بشم ، مامانی ای...
12 اسفند 1393
1484 12 23 ادامه مطلب

5 ماه شد

دختر عزیزم آریسای قشنگم ، مهربونم ؛ نازم ؛ قلبم ، عشقم ، زندگیم ؛ جووونم ؛ نفسم ، عمرم ، هستی من ؛ یکی یدونه ی من ، ناز دونه ی من ، در دونه ی قشنگم ؛ ملوسکم ، عروسکم ، آریسای من 5 ماه از اومدنت گذشت ، چقدر شیرین گذشت ، چقدر زیبا گذشت ، چقدر عاشقانه گذشت  دخترم ماشا... بزرگ شدی،الان دیگه کامل برمیگردی و غلت میزنی  دستاتو دراز میکنی تا وسایلی که جلوت هست رو بگیری وقتی صورتمو میارم جلو صورتت دستاتو میاری رو صورتم ، صورتمو نوازش میکنی چشامو دست میزنی، بینیمو دست میزنی ، قربون اون دستای کوچولو موچولوت بشم  الان یه مدته سوار رورورک میشی اوایل پاهاتو حرکت نمیدادی ولی بعدش فقط پای چپتو حرکت میدادی و پای راستتو رو زمین میکشیدی ...
29 بهمن 1393

یه دختر دارم شاه نداره

یه دختر دارم شاه نداره صورتی داره ماه نداره از خوشگلی تا نداره به کس کسونش نمیدم به همه کسونش نمیدم به راه دورش نمیدم به حرف زورش نمیدم به کسی میدم که تک باشه پیرهن تنش اطلس باشه به کسی میدم که تک باشه پیرهن تنش اطلس باشه شاه میاد با لشکرش شاهزاده ها دورو برش واس پسر کوچیکترش آیا بدم آیا ندم ؟ آیا بدم آیا ندم ؟ به کسی میدم که کس باشه ملک باشه و ملک باشه . دختر من رفیق من هم نفس شفیق من نگین انگشتر من عقیق من عقیق من دختر من یار بابا شب شب تار بابا تو این گلستون جهان نو گل بی خار بابا یه دختر دارم شاه نداره صورتی داره ما نداره از خوشگلی تا نداره به این و اونش نمیدم به همه نشونش نمیدم به خوستگارش نمیدم به...
13 بهمن 1393

خاطرات تهران

سلام به دختر نازو قشنگم دختر یکی یدونم آریسا خانوم دخترم امروز شنبه 11 هم بهمن سال 1393 و شما  4 ماه و 12 روزته و ماشا... کلی بزرگ و خانوم و عسل شدی دخترم میرم سر اصل مطلب ، اولین سفری که به تهران داشتی در کل سفر خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت تو ماشین خیلی خوب بودی و همیشه میخوابیدی و باید بزور بیدارت میکردم تا شیر بخوری و  اصلا شیر هم نمیخوردی و فقط میخوابیدی ، بین راه که میموندیم شما خیلی خیلی جیغ میزدی در حد وحشتناک گریه میکردی  و ما قید استراحت بین راه رو میزدیم و سوار ماشین میشدیم تا شما آروم بشی و محض اینکه ماشین رو روشن میکردیم شما هم سریع به خواب میرفتی بابا جون عقب ماشین برات ی جا گرم و نرم درست کرد و شما...
11 بهمن 1393
1639 14 20 ادامه مطلب

اولین مسافرت

سلام دختر نازو قشنگم آریسای مهربونم ، امروز دوشنبه 6م دی ماه سال 1393 که تصمیم داریم فردا بریم تهران و شما برای اولین بار تو این سفر مارو همراهی میکنی و خیلی خوشحالیم بخاطر همراهی تو عزیز دلم تازه ساک شما رو بستم وسیله هاتو جمع کردم و از تک تک وسیله ها عکس گرفتم تا یادگار بمونه خب حالا نوبت عکسا دخترم برات تشک تعویض پوشک و 20 تا پوشک  و حوله برداشتم و دستمال مرطوب و شیر خشک در مواقع ضروری برداشتم و لباس خواب 3 عدد و چند لباس برای دختر کوچولوی نازم و جای لباسا و دو تا پیشبند ؛ 3 تا تل سر ؛ یه جفت کفش و جوراب خوشگل و شامپوی بدن و مو خب ساک شما آماده ی بستنه و...
6 بهمن 1393

۴ ماهگی

سلام دختر عزیزم ، سلام دختر قشنگم ، سلام آریسای نازو مهربونم ، دختر قشنگم امروز ۴ ماهت شده عزیزم ۴ ماهه کنار هم زندگی میکنیم و از وجود تو لذت میبریم عزیزم ، دختر نازم از وجودت من جون دوباره گرفتم ممنوم از اینکه این حس قشنگ رو در من ایجاد کردی واقعا ممنونم دختر قشنگ مامان امروز ۴ ماهت شده و نوبت واکسنت بود منو بابایی رفتیم و اون پای کوچولوت رو آمپول زدیم خیلی جیغ زدی ، دلم کباب شد ولی فقط همون لحظه گریه کردی عزیزم وزنت هم گرفتیم 6900 بودی ، خانوم بهداشت گفت که 500 گرم اضافه وزن داری ، خیلی ناراحت شدم ، میترسم شکمو بشی و  همیشه حجم زیاد غذا بخوری عزیزم ؛ عزیزم قدت هم 61/50 و دور سر 41/50 از این به بعد کمتر شیر بهت می...
29 دی 1393
1184 11 18 ادامه مطلب

تولد داداشی و عکسای آتلیه و اولین برف

سلام دختر نازو قشنگم دختر ماه من ؛ آریسای قشنگم  اولین برف زندگیت رو تجربه کردی البته شما که متوجه نمیشی برف چیه و اصلا ندیدی ولی اشکال نداره سال دیگه میتونیم برف بازی کنیم یه عااااااااالمه خب دخترم تو این برف شدید ، داداش امیر محمد اینا از کرج اومدن تا تولد بگیرن ؛ یه تولد خیلی خیلی فوری ، که اون شب بابایی هم متاسفانه مغازه کار داشت نمیتونست کمک کنه و به سختی تونستم آماده بشیم تولد خونه عزیز داداشی بود و دوتا یی خوشگل کردیم بابایی اومد دنبالمون رفتیم بیرون از خونه خیلی خیلی سرد بود باد شدیدی میومد اول رفتیم دنبال مامان عزیز بعد رفتیم جشن وقتی از پله ها بالا میرفتیم ستایش اینقد ذوق میکرد و بلند بلند میگفت ، وای آری...
20 دی 1393
1328 14 20 ادامه مطلب

دختر جیغ جیغو

سلام به دختر ناز و قشنگم ، به آریسا خانوم جیغ جیغو ،ماشا... اینقد جیغ جیغو شدی ک نگووو خدا نکنه یه لحظه تنهات بزارم اینقد جیغ میزنی که من با شنیدن صدای قشنگت آب تو دستم باشه میزارم زمین و خودمو بهت میرسونم دخترم اصلا تنهایی رو دوست نداری؛ ولی  وقتی کنارتم آرومی عزیزم منم هر وقت که بیداری باهات بازی میکنم اصلا دوست ندارم تنهات بزارم ولی گاهی اوقات مشغول چیزی میشم و سرگرم میشم یهو میبینم تو معصومانه داری نگام میکنی ، یجوری نگام میکنی که دلم میسوزه و از خودم گله میکنم که چرا ازت غافل شدم چرا حواسم پرت شد خیلی غصه میخورم ولی بعدش محکم بغلت میکنم و اینقد بوست میکنم تا از دلت دربیارم بعد تو هم کلی ذوق میکنی و لبخند میزنی و متوجه م...
17 دی 1393

اولین خنده ی صدادار

سلام دختر قشنگم ، دختر نازم ، امروز ۱۱۳ روزته عزیزم، ماشا... خیلی هم ناز شدی ، وکلی هم میخندی، از خواب بیدار میشی با لبخند، اینقد ناز بیدار میشی ک کاملا خوابم میپره دخترم دیروز یعنی ۱۱۲ روزگیت ، برای اولین بار با صدای بلند خندیدی، البته من داشتم باهات بازی میکردم ک یهو تو خندیدی ، وای من اون لحظه اینقد ذوق کردم و فقط سعی کردم که بیشتر خنده ت بیارم خیلی لذت بخش بود ، هیچ وقت ب این موضوع فکر نمیکردم که اینقد صدای خنده ت شیرین باشه و اینقد منو ذوق زده کنه از بس که ذوق کرده بودم کلی بقلت کردمو بوست کردم و فوری زنگ زدم ب بابایی و بهش گفتم ، بابایی هم کلی ذوق کرد،همون لحظه خاله سمیه زنگ زده بود ، ب خاله جون هم گفتم و خاله جون هم خبلی ذوق کرد،...
12 دی 1393

اولین شب یلدا

شب یلدا شده باز  بچه ها خبر خبر  ننه سرما دوباره  برمیگرده از سفر  روتنش ابر سیاه رو موهاش برف سپید میشه از رو دامنش گوله گوله پنبه چید بابا جون باز خریده آجیل و یه هندونه مامان مهربونم فال حافظ میگره ننه جون کنار من  میشینه قصه میگه چند روزی مهمون ماست میره تا سال دیگه میره تا سالدیگه دختر قشنگم آریسا ، اولین شب یلدای زندگیت هم تجربه کردی ک با سومین ماهگردت یکی شده بود و رفتیم آتلیه با یه کیک هندونه و ی لباس هندونه ای خترم 3 ماهه کنار ما هستی و 3 ماه شیرین و دوست داشتنی که زندگی رو برامون ...
30 آذر 1393
2590 16 34 ادامه مطلب