تولد داداشی و عکسای آتلیه و اولین برف
سلام دختر نازو قشنگم دختر ماه من ؛ آریسای قشنگم اولین برف زندگیت رو تجربه کردی البته شما که متوجه نمیشی برف چیه و اصلا ندیدی
ولی اشکال نداره سال دیگه میتونیم برف بازی کنیم یه عااااااااالمه
خب دخترم تو این برف شدید ، داداش امیر محمد اینا از کرج اومدن تا تولد بگیرن ؛ یه تولد خیلی خیلی فوری ، که اون شب بابایی هم متاسفانه مغازه کار داشت نمیتونست کمک کنه و به سختی تونستم آماده بشیم
تولد خونه عزیز داداشی بود و دوتا یی خوشگل کردیم بابایی اومد دنبالمون رفتیم
بیرون از خونه خیلی خیلی سرد بود باد شدیدی میومد اول رفتیم دنبال مامان عزیز بعد رفتیم جشن وقتی از پله ها بالا میرفتیم ستایش اینقد ذوق میکرد و بلند بلند میگفت ، وای آریسا جونم اومد آریساااا اومده خیلی ذوق کرده بود
خلاصه رفتیم و شما چقد خانوم بودی واس خودت ماه بودی عزیزم خیلی ساکت بودی فدات شم و اونجا همه خوب تحویلت گرفتن سریع برات پشتی آوردن پتو آوردن تا زود گرم بشی عزیزم همه گفتن چقد تو خوشگلی چقد نازی ... عمه آزاده ی داداشی گفتن که شما شبیه بابا جونش هستی و از این شباهت خیلی هم متعجب بود
زن عمو زهرای داداشی میگفت که شما شبیه یلدا هستی
راستی آریسای قشنگم ؛ من همیشه قیافه یلدا رو دوست داشتم یلدایی خیلی ناز و خوشگله ، ولی دخترم خوشگلی اصلا مهم نیس ، اول اول سلامتی مهمه ، امیدوارم همیشه سلامت باشی گلم
جشن خوبی بود و شما هم اصلا منو اذیت نکردی ماه بودی خوشگلم خب حالا بریم سراغ عکسای تولد
داداشی خوشگلم تولدت مبارک عزیییییییییزم
دختر قشنگ چند روز پیش عکسای 3 ماهگیت هم آماده شدن و بردم اسکن کردم و متاسفانه و قتی آوردم خونه نگاه کردم متوجه شدم یه نقطه ی سیاه رو همه ی عکسا افتاده
ولی سری بعد که عکسای 4 ماهگی رو میبرم واس اسکن ، دوباره این عکسارو هم میبرم که از نو درست کنه بوس بوس حالا بریم سراغ عکسای آتلیه ای نقطه دار
خب دخترم امروز شنبه 20م دی ما و شما 121 روزته والان داری جیغ میزنی تا بغلت کنم پس فعلا بای