7 روزگیت عزیزم
سلام دختر ناز و قشنگم ؛ دختر ملوسم دختر ماهم دختر کوچولوی من دختر زیبا و قشنگم سلام
دخترم میخوام هزار بار فقط بهت بگم دوست دااااااااااااااااااااااااااااااااااااارم
دخترم آخه تو چجوری تونستی دل منو ببری؟چجوری تونستی منو شیفته ی خودت کنی؟دخترم هر چقد بگم دوست دارم باز کم گفتم
تو دختر ناز منی و بس
آریسا جونی من امروز جمعه بود و ی سری اتفاقات افتاد ک ب اطلاعت میرسونم
ولی بریم ادامه مطلب
صبح بیدار شدیم اول رفتیم بیمارستان تا ببینیم زردیت چ تغییری کرده
رفتیم پیش پزشک عمومی تا ببیندت؛ خانم دکتر برات آزمایش نوشت و قرار شد از دست کوچولوت خون بگیرن خیلی غصه ام گرفته بود وقتی صدای جیغ و گریه تو شنیدم فشارم افتاد سرگیجه گرفتم ک بابایی منو رو صندلی نشوند و من بی اختیار گریه میکردم... خلاصه دختر خوشگلمو آوردن پیش من ، ومن محکم بغلت کردم تا آروم شدی عزیز دلم؛ الهی فدات بشم خوشگلم ؛ الهی فدای اون اشکات بشم دخترم
ی 10 دقیقه منتظر موندیم تا جواب آزمایش آماده بشه؛ خدارو هزار مرتبه شکر درجه ی زردیت پایین اومده بود و نیاز ب بستری نداشتی فدات شم درجه ی زردیت رو 10 بود
منو بابایی اینقد خوشحال شدیم ک تو راه برگشت خونه صدای ضبط آخر و کلی باهم نینای نینای کردیم فدات شم
و بعد ظهر هم با خیال راحت همه خوابیدیم ی خواب کم ولی درست و حسابی
و حالا نوبت عکسای 7 روزگیت
قربون چشمات بشم فدات بشم