آریساآریسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات آریسا

6 روزگیت آریسا

1393/7/4 20:29
نویسنده : مامان سمانه
552 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازم ،دختر قشنگم ؛ماه من ،آریسا خانوم قشنگم

 دخترم زمان چقد زود میگزره الان 6 روزه ک باهم داریم زندگی میکنیم و سرمو اینقد مشغول کردی ک اصلا وقت هیچ کار دیگه ای رو ندارم

اصلا متوجه نشدم ک این 6 روز چطور گذشت

دخترم شما خیلی ناز ی خیلی خوشگلی خیلی هم طرفدار داری همه عاشقتن 

دخترم من خیلی دوست دارما ، خیلی زیاد خیلی خیلی زیاد 

خب دخترم امروز 5شنبه هس و اتفاقات زیادی افتاد ک همه رو برات تعریف میکنم 

ولی بریم ادامه ی مطلب

آریسای نازم امروزم با بابایی رفتیم مرکز بهداشت تا برات پرونده درست کنیم بهمون ی کارت دادند ک از دوتا همسایه امضا بگیریم ک باید این کارو انجام بدیم برا تشکیل پرونده 

بعد رفتیم مرکز بهداشت شماره ی 2 تا آزمایش تیرویید تورو انجام بدیم 

تو مسیر راه خیلی دپرس بودم ب این فک میکردم ک باز باید عذاب بکشی باز باید ازت خون بگیرن 

بابایی ب من گفت ک باز میخوای گریه کنی؟ولی من گفتم ک نه ، من میخوام از این ب بعد میخوام ی مادر قوی باشم ک و قتی ک در شرایط سخت کنار دخترم هستم ، دخترم احساس امنیت کنه و ب من اعتماد کنه دیگه نمیخوام کنار دخترم ضعیف باشم تا دخترم هم قوی باشه 

انشا.. ک بتونم همچین مادری برات باشم 

خلاصه رفتیم آزمایشو دادیم ،آقای دکتر گفت ک مادر باید بیرون باشم و من گفتم ک نه میخوام کنار دخترم باشم 

و اجازه هم دادند ، دختر نازم آریسای قشنگم آقای دکتر اون پای کوچولوتو با ی جیزی سوراخ کرد و 5 بار فشار داد و 5 بار خون ازت گرفت و تو هر بار جیغ میزدی و گریه میکردی من نفسم میرفت عزیزم ،ولی نوازشت کردم باهات حرف زدم بوست کردم تا آقای دکتر کارش تموم شد و گریه ی تو هم تموم شد و راحت شدی عزیز دلم 

اومدیم خونه و بعدظهر کلی برات مهمون اومد تا شما رو ببینن 

زن عمو فاطی وسارا و سپهر ؛ عمه جون و آجی نازنین و آجی نسترن ؛ بنفشه جون و داداش سهیل

تازه زن عمو فاطی زحمت کشید برات گردنبند خوشک خرید مبارکت باشه عزیزم اینم عکس گردنبند قشنگت

از طرف عمو سیروس ،(ک از این ب بعد قرار بهش بگی خان عمو) زن عمو فاطی ، داداش سپهر و سارایی

تازه دادش سپهر اولین بار بود ک شمارو دید و خیلی از شما خوشش اومد  

آجی نسترن  و آجی نازنین هم خیلی ناراحت بودن و ی ریز برا عمه جون غر میزدن ک چرا برا آریسا طلا نخریدی و ب من اصرار میکردن ک با پولشون برات ی چیزی بخرم ومنم نخواستم دلشونو ببشکنم و قبول کردم ، حالا یروز میرم تا از طرف عمه جون ی چیز برات بخرم

مهمونات یکم پیشت نشستن و نوازشت کردن و بعد کلی عکسبرداری و فیلمبرداری ماچ و موچ رفتن

یکم بعد عمو سیاوش و زن عمو منیژه برای ملاقاتت اومدن 

عمو سیاوشت ک قراره صداش کنی عمو حاجی ؛ کلی گیر داده بود ک اسمتو بزاریم فاطیما ، وبعد با مخالفت من گفت  ک خودش صدات میکنه فاطیما 

عمو حاجی زحمت کشید 100 تومن بهت کادو داد دستشون درد نکنه 

یکم پیشت نشستن و رفتن و بعد خاله سمیه ، شوهر خاله ، امیر علی و ارسلان اومدن 

چون همه شون سرما خورده بودن من دستور داده بودم ک وقتی کامل خوب شدن بیان 

امیر علی  و ارسلان وقتی تورو دیدن خیلی ذوق و  خیلی تعجب کرده بودن و امیر علی مدام فقط میگفت 

سلام آریشا سلام آریشا سلام آریشا...

خب اینم اتفاقات قشنگ امروز راستی دخملم امروز ی مای بیبی سایز بزرگتر برات  گرفتیم سایز 2 دیگه داری بزرگ میشیا

فدات بشم عزیزم 

اینم عکسای امروز شما

و اینم عکس شما با امیرعلی و ارسلان

پسندها (7)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

مامان افسانه
5 مهر 93 0:13
سلام عروسک کوچولوی ناز ماشاالله هر روز داری ماه تر میشی همه کادوهاتم مبارکت باشه عزیییییییییییییییییییزم مخصوصا طلاهااااا خیلی بووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان سمانه
پاسخ
افسانه جونم خیلی لطف داریممنونم خاله جونم خاله جون از طرف من و مامانم دنیا خانومی مارو ی عالمه ماچ کن
مریم مامان آیدین
5 مهر 93 1:32
ای جوووووووووووووووونم عسل خانوم بگو وااااااااااااااای سمانه جون من واقعا نوزاد به این نانازی کم دیدم.....ماشالا هزار ماشالا اصلا شبیه نوزادا نیست عروسک خانوووووووووووم حتما براش اسقند دود کن....هرروز و بعد هر بازدید صدقه بده....و هربار هم ایة الکرسی بخون.....اسفند بعد خروج مهمان (هرچقدر عزیز)فراموش نشه کادو های جدید هم مبارک باشه خانومی تصمیم خوبی گرفتی عزیزم....راستی من همیشه واسه هر واکسن و هر اتفاقی که ممکن بود جوجو بترسه یا گریه کنه، صورتمو میچسبوندم به صورتش...گونه به گونه و میبوسیدمش تا به قول دکترش با بوی من آروم بگیره که هیچـــــــــــــی نیست....مامانم باهامه خیلی ببوس شکر خانومو
مامان سمانه
پاسخ
خاله مریم جونم خیلی لطف داری آره خاله جون خیلی خیلی نازه اسفند شده شغل مامانمه پشت هم خوشگل خانوم مارو اسفند دود میکنه مرسی خاله جونم تصمیم خوبی گرفتم ولی عمل کردنش خیلی سخته انشا... ک بتونم همچین مادری باشم چشم مریم جون حتما حتما
مامی آتریسا جون
5 مهر 93 9:17
الهـــــــــــــــــــــــی خاله فدات بشه سمانه جون نمی دونم چرا وقتی آریسا جیگری رو می بینم آتریسایی میاد جلوی چشمام، همش فکر می کنم یه کوچولو شبیه ان راستی سمانه جون من که چند روز پیش اومدم و معذرت خواهی کردم که چرا دیر اومدم؛ شاید حواست نبوده ندیدی عزیزم حسابی مواظب خودت و آریسا خوشگله و باباییش باش
مامان سمانه
پاسخ
سلام عزیزم پس واس همین من آتریسایی رو خیلی دوست دارم ، پس شبیه دخترم ههوراااااااااااااااااااااااااااااااا وای جدی اومده بودی ؟؟شرمنده یادم رفنه بود عزیزم خیلی شرمنده م ، چشم عزیزم حتما شماهم مواظب خودتون باشید
مژگان
5 مهر 93 12:54
واااااااااااای چقدر نازه فداش بشم من نفسم
مامان سمانه
پاسخ
فدات بشم مژی جون
مامان آرزو
5 مهر 93 15:15
مبارک باشه گلم ببخشی دیر متوجه شدم قدم نو رسیده مبارک انشا اله که سلامت باشه الان میفهمم چه حس قشنگی داری آریسا رو بغل گرفتی خیلی لحظه های شیرینی از لحظه لحظه هاش استفاده کن
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم آرزو جونم حسی ک اون لحظه داشتم غیر قابل توصیفه پاکترین قشنگترین حسه
مامی آتریسا جون
5 مهر 93 15:58
فدای نانازی بشم من که اینقدر ماهـــــــــــــــه سمانه جون مطالبی که توی درباره وب نوشتی عاااااااااااالیه عزیزم، ایشالله که همیشه خدای بزرگ پشت و پناه تو و آریسای عزیزم و باباییش باشه بهترین ها رو واستون آرزو میکنم؛ ایشالله همیشه خوشبخت و سلامت کنار هم زندگی کنین سلامتی بهترین و بالاترین نعمتیه که خداوند به ما آدم ها عنایت میکنه؛ می بوسمت عزیز دلم، راستی سمانه جون بخیه هات درد نداره که؛ خوب جوش خورده؟
مامان سمانه
پاسخ
لطف داری فدات شم ممنونم عزیزم الان بهترم. باز بعضی وقتا درد میکنه ولی دارم بهتر میشم
مامان باران
5 مهر 93 17:37
سلام مامانی آریسا نازه.فرشته ای از بهشت.خدانگهدارش باشه محکم باش!برای مادربودن باید خیلی محکم باشی.. واکسن و .... تازه اولشه... موفق باشی. نی نی ات رو خیلی دوست دارم....
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم عزیزم خیلی لطف داری تمام سعیمو میکنم ک مادر محکمی باشم ممنونم عزیزم منم باران جونمو خیلی دوست دارم
مامان سارا
6 مهر 93 11:37
وای که عکساشو نگاه میکنم دلم غش میره فدات بشممم خاله ایشالله نی نی منم صحیح و سالم به دنیا بیاد عکسای آریسا رو میبینم دلم واسه نی نی خودم تنگ میشه و دوست دارم این روزا زود بگذره
مامان سمانه
پاسخ
لطف داری عزیزم ایشا... این روزا زوده سپری میشن شماهم ب هم میرسین باهم کیف میکنین
زهرا
7 مهر 93 1:50
سمانه جونم دختر خوشگلت ماشاالله روز به روز ناز تر میشه هزار ماشاالله آخه ی حالا چرا دستاشو بستین نکنه چنگ میزنه فدای اون دست های کوچولوت بشم کادوهاتم خیلی خیلی مبارکن
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم عزیزم لطف داری آره زهرا جون چنگ میزنه خیلیتازه دستاشو نبستیم دستکش انداختیم عزبزم
مامان هانا و آریا
7 مهر 93 1:54
وااای چقدرر عقب موندممم چند تاپست گذاشتی سمانه جون 6 روزگیت مبارک آریسا جونممم،،ماشالله چه نااز خوابیدی خالههه سمانه جون اسپند یادت نرهههه چه کادویییی،مبالکه عزیزمم
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم خاله جون ؛ چشم حتما ؛ مرسی خاله جون