آریساآریسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات آریسا

درد دل مادر و دختر

1393/5/20 18:26
نویسنده : مامان سمانه
316 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ب دختر چون ماهم ک روز ب روز داری بزرگتر و شیطون تر و ملوس تر میشی؟؟؟؟

دخترم نمیدونی چقد این دوران قشنگه ؛ چقد دوس داشتنی و چقد این انتظار شیرین؟؟؟؟

انتظار همیشه تلخ و سخت و خسته کننده و مأیوس کننده اس ؛ ولی تازه ب این درک رسیدم ک انتظار مادر و فرزندی خیلی شیرینه و فکر کردن ب اینکه؛

آریسا ی من چه شکلیه ؛ شبیه کیه و ... ؛ این انتظار و شیرین میکنه...

وقتی هر روز لباساتو مرتب میکنم میزارم تو کشو دوباره در میارم و دوباره.... این انتظار برام شیرین میشه...

وقتی تو تنهایی و خلوت  خودم با تو درد دل میکنم تو رو نوازش میکنم و با تو حرف میزنم و با تو غصه هامو در میون میزارم و با تو خوشحالیمو در میون میزارم و با تو میخندم و با تو گریه میکنم اونوقت دستم و میبرم بالا و خدارو شکر میکنم از اینکه تورو ب من داده ...

شکر میکنم از اینکه ی همدم؛ ی یار باوفا؛ ی عشق همیشگی ؛ ی حس گمشده ... در وجودم جون گرفته و در وجود من جوونه زده 

دخترم این چند روز خیلی ب قدرت خدا فک میکنم و مات و مبهوت میمونم از این همه قدرت و بزرگی و ...

دخترم از خدای مهربون  و قدرتمند از خدایی ک خالق و من ؛ تو ؛ بابا جون و همه ی موجودات رو زمینه میخوام مراقب ما باشه من و تو و بابا جون

دخترم، دوست دارم زودتر این روزا سپری بشه و هرچ زودتر زندگی 3 نفره ی ما شروع بشه ....

دخترم من و بابایی منتظر اون روز هستیم منتظر تو.... منتظر در آغوش کشیدن تو و منتظر بوسیدن تو...

 

پسندها (11)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان افسانه
20 مرداد 93 19:20
داشتن دختر یعنی داشتن همه حسهای خوب دنیا خدایا فرشته های پاک و معصوممونو به دستهای امن خودت میسپاریم دوست عزیزم ان شاالله خیلی زود فرشته نازتو صحیح و سالم بغل میکنی
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم افسانه جون ایشا... این روزا مث برق بگذره و تموم بشه...
مامان آنیسا
21 مرداد 93 9:32
مامانی شیرین ترین لحظه دنیا زمانیه که واسه اولین بار بچتو بغل میکنی -دلت میخواد هیچ وقت اون لحظه تموم نشه- ایشالا که هر چه زودتر 9 ماه انتظارت به سلامتی تموم بشه و کوچولوت بدنیابیاد -
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم عزیزم انشا... این روزا زود بگذره و بتونم هرچی زودتر ب آریسای خوشگلم برسم
مامان آنیسا
21 مرداد 93 9:32
بی صبرانه منتظریم ببینیم این آریسا خانوم چه شکلیه ؟
مامان سمانه
پاسخ
خب معلومه بیشتر شبیه من و حالا واس اینکه دل بابا جونش نشکنه ی کوچولو هم شبیه بابا جون
ساناز
21 مرداد 93 16:36
مریم مامان آیدین
21 مرداد 93 19:56
سلام سمانه جونم همه احساستو با همه وجودم درک میکنم منم هرروز با آیدینم حرف میزدم و نازش میکردم و میمردم واسه اینکه بدونم چه شکلیه؟؟؟مهربونه؟؟؟خوش اخلاقه؟؟ و هرروز کشو و لباس و کمدشو میریختم و لباساشو دست میکشیدمو میگفتم یعنی انقدر کوچولوست...نمیدونستم همون لباسا هم براش بزرگ میشن ایشالا نی نی سالم و خوشگل و مهربون میاد بغل مامان و بابای گلش
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم عزیزم آخه خدایی خیلی دیر مبگذره
مامان عرفان
1 شهریور 93 9:19
درد دل مادر و دختر خيلي خوبه. حيف كه من دختر ندارم باهاش درد و دل كنم
مامان سمانه
پاسخ
خب عرفان جون ک دیگه بزرگ شده وقتشه ی آبجی برا عرفان جون بیاری عزیزم
ابجی سجا
3 شهریور 93 0:21
روزهایم را خیابان های شهر میگیرند شب هایم را فکرهای تو…