درد دل مادر و دختر
سلام ب دختر چون ماهم ک روز ب روز داری بزرگتر و شیطون تر و ملوس تر میشی؟؟؟؟
دخترم نمیدونی چقد این دوران قشنگه ؛ چقد دوس داشتنی و چقد این انتظار شیرین؟؟؟؟
انتظار همیشه تلخ و سخت و خسته کننده و مأیوس کننده اس ؛ ولی تازه ب این درک رسیدم ک انتظار مادر و فرزندی خیلی شیرینه و فکر کردن ب اینکه؛
آریسا ی من چه شکلیه ؛ شبیه کیه و ... ؛ این انتظار و شیرین میکنه...
وقتی هر روز لباساتو مرتب میکنم میزارم تو کشو دوباره در میارم و دوباره.... این انتظار برام شیرین میشه...
وقتی تو تنهایی و خلوت خودم با تو درد دل میکنم تو رو نوازش میکنم و با تو حرف میزنم و با تو غصه هامو در میون میزارم و با تو خوشحالیمو در میون میزارم و با تو میخندم و با تو گریه میکنم اونوقت دستم و میبرم بالا و خدارو شکر میکنم از اینکه تورو ب من داده ...
شکر میکنم از اینکه ی همدم؛ ی یار باوفا؛ ی عشق همیشگی ؛ ی حس گمشده ... در وجودم جون گرفته و در وجود من جوونه زده
دخترم این چند روز خیلی ب قدرت خدا فک میکنم و مات و مبهوت میمونم از این همه قدرت و بزرگی و ...
دخترم از خدای مهربون و قدرتمند از خدایی ک خالق و من ؛ تو ؛ بابا جون و همه ی موجودات رو زمینه میخوام مراقب ما باشه من و تو و بابا جون
دخترم، دوست دارم زودتر این روزا سپری بشه و هرچ زودتر زندگی 3 نفره ی ما شروع بشه ....
دخترم من و بابایی منتظر اون روز هستیم منتظر تو.... منتظر در آغوش کشیدن تو و منتظر بوسیدن تو...