آریساآریسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات آریسا

گردش های خرداد

1395/4/22 18:12
نویسنده : مامان سمانه
864 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر قشنگم خوبی مامانم ؟ قربوونت بشم که روز به روز شیرینتر میشی فدات شم ....

جووونم برات بگه که همیشه هواسم به وبت هست ولی متاسفانه برام وقت نمیزاری تا بیام ولی تمام تلاشم رو میکنم که بتونم زود بزود برات بنویسم

بریم سراغ عکسا

توی این عکس با بابایی اومدین استخر دنبالم ، یهو دیدم آریسا اون بالا نشسته

هفتم خرداد رفتیم جشن کودک نخبه تو باغ امپراطور رشت ، خیلی خوش گذشت خاله باران بود و آقای زرتاج

و مسابقه ی طناب کشی و توپ بازی واس بچه ها گذاشته بودن

و بعدظهر هم آهنگ و رقص بود که کلی شما رقصیدی دخترم، بریم عکسا رو ببینیم

و اینجا آریسا نقاشی میکنه

از همه بیشتر این چرخ و فلک رو دوس داشتی خیلی نشستی ازت فیلم هم گرفتیم که تا یه مدت همیشه میگفتی این فیلم رو برام بزارین ببینم و در موردش برامون توضیح میدادی

14 خرداد هم رفتیم رحیم آباد که خیلی خوش گذشت

یروز تو خونه باغ بساط چای دودی

یروز هم آجی سارا اومده بود خونمون و با لگو برامون رستوران درس کرد به به ، به این شبیه سازی

البته شما هی خراب میکردی بسختی تونست درست کنه

و باباجی و آریسا در حال موتور سواری

اینم از خردادمون

و الان از کارات بگم ،

خیلی حموم دوس داری ولی اصلا دلت نمیخواد رو سرت آب بریزم

جدیدا میگی باباجی ؛ وای که چقد قشنگ میگی باباجی میدونی هم ما خوشمون میاد زیاد میگی باباجی رو ج تشدید میزاری دندوناتو قشنگ نشون میدی

خدارو شکر خوب غذا میخوری

خیلی قشنگ میگی آجی

به آجی سارا میگی دا

به عمه میگه عم

به خاله سمیه میگی مامان

به امبر ارسلان میگی امی ایااان

به امیرعلی میگی امی عیییی

به آجی نازنین میگی نا نا

میگم اسم بابایی چیه ؟، آیا یا (آقا رضا )

جدیدا میگی بابایی من ؛ دادایی من ، مامانی من

امیر ارسلان خیلی دوس داری هروقت میبینیش کلی نازش میکنی

به امیر محمد میگی ممد

به ستایش هم میگی آجی ستی

جدیدا میگی بو بو ، یعنی برو

بعضی وقتا هم یه چیزی ازمون میخوای اینقد نازی میکنی که نگو مدام بوس میکنی تا به خواسته ت برسی

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

سرويس قاشق و چنگال
22 تیر 95 19:02
خوب بود ممنون از شما