آریساآریسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات آریسا

برف امسال عالی بود

1394/11/24 16:14
نویسنده : مامان سمانه
1,090 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر قشنگم خوبی مامانم ؟ فدات بشم قشنگ مامان

الان شما دختر یکی یدونه م تو نانی خوابیدی فدات شم و من وقت کردم تا برات بنویسم

بهمن امسال برخلاف سال پیش برف حسابی اومد که خیلی خیلی خوش گذشت برف ما رو سورپرایز کرد

شب رفته بودیم خونه ی عمه جون برگشتنی تو راه خیلی سرد بود و بارون هم میومد وقتی اومدیم خونه ، اصلا نمیتونستیم خونه رو گرم کنیم البته فقط من سردم بود شما  و بابایی گرمتون بود خلاصه صبح که بیدار شدم بابایی زنگ زد گفت بیا دم پنجره واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای برف همه جارو سفید کرده بود

بابایی گفت آب جمع کن کل شهر برق قطعه ، برق ما هم ممکنه هر لحظه قطع بشه ، تا دستمو شستم میخواستم صورتمو بشورم برق قطع شد ، خونه ی ما برق قطع میشه آب هم قطع میشه

هیچی ب بابایی زنگ زدم گفتم که برق قطع شد بابایی گفت آماده شین بیام دنبالتون منم شما رو آماده کردم لباس جمع کردم که بریم خونه ی عزیز اینا

وقتی از در اومدیم بیرون بهت گفتم مامانی داره برف میادا ... شما هم وقتی اومدی بیرون با ذوق گفتی بببببب

خیلی جالب بود منو بابایی کلی ذوق کردیم

سوار ماشین شدیم تا خونه ی عزیز برسیم فک کنم 1 ساعت تو راه بودیم خیلی ترسناک بود ماشینمون سر میخورد یا گیر میکردیم تو برف ولی خلاصه رسیدیم

بعد ظهر مامان عزیز نگران بود که برف سنگین شده شیروونی حیاط نیافته ، بابایی هم دستش درد نکنه رفت بالا پشت بوم برفای شیروونی رو خالی کرد و بعد هم با بابا حاجی و دادا سهیل شیرونی خونه ی بابا حاجی رو خالی کردن ، بابایی و بخصوص دادا سهیل خیلی خسته شده بودن دستشون درد نکنه

خلاصه شب ساعت 10 برف بند اومد و با بابایی قرار گذاشتیم که فردا واس شما دختر قشنگم آدم برفی درست کنیم

فرداش بابایی تو حیاط باباحاجی یه کوه برف جمع کرد که آدم برفی درست کنیم من که اولین بارم بود داشتم با برف ی چیزی درست میکردم با اینکه بچه ی شمالم هیچ وقت آدم برفی درست نکردم و شما انگیزه شدی تا آدم برفی درست کنیم

خلاصه بعد از کلی فکر که چجوری آدم برفی درست کنیم بابایی پیشنهاد کرد که خونه درست کنیم و خیلی پیشنهاااد خوبی هم بود شروع کردیم به درست کردن خونه و این شما و این هم عکس از خونه ی برفی آریسا

خونمون پرده هم داره

و شما تمام مدت خوابیده بودی در صورتی که ما انتظار داشتیم هر لحظه بیدار شی و کارمون نیمه کاره بمونه ولی خیلی خوب خوابیدی

توضیحاتی در مورد خونه برفی بد که بابایی تنهایی درست کرد و بنده فقط نظارت داشتم البته تزیینات هم کار خودم بود میخواستیم یه آدم برفی کوچولو هم درست کنیم که بابایی یه آدم برفی درست کرد که خیلی خنده دار بود شبیه شبه بود و کلی خندیدیم در حین خندیدن دادا سهیل هم به ما ملحق شد و آدم برفی رو خراب کرد و یه آدم برفی خوشگل درست کرد و شیروونیه ی خونه هم خوشگل درست کرد که خیلی قشنگ شد مرسی دادا

البته عکسای پشت صحنه زیاد داریم ولی با دوربین گرفته بودم و الان دوربین خونه خاله سمیه جا موند هروقت به دستم رسید عکسای پشت صحنه رو و عکس اون آدم برفی خنده دار رو اینجا میزارم

خب خلاصه رفتم آریسا رو از خواب ناز بیدار کردم بزوور ، لباس پوشوندمش و آوردم تا عکسای خوشگل بگیره وقتی خونه و آدم برفی رو دید خیلی زوق کرد

بفرمایید چای ، میچسبه

ای جووووووووونم مامانی

اینجا بهت گفتیم آریسا آدم برفی رو بوس کن و شما لباتو آماده کردی

فدای غنچه کردن لبت بشم من عزییییییییییییزم

و خلاصه طی 4 مرحله موفق شدی بوس کنی آدم برفی رو

و اینجا بعد از بوس کردن گفتی داخ ، به سرد هم میگی داخ

و اینجا ما پشت صحنه بزن و بکوب راه اندختیم و شما هم داری میرقصی فدات شم

و اینجا سر خوردی و افتادی

و عکس سلفیمون

راستی کاپشن دخترم قشنگه؟ خودم دوختمش ، خیلی هم دوسش دارم

تازه خونمون پله هم داشت

اینم عکسای یروز برفی خیلی خوب که خیلی خوش گذشت و بعد از کلی چاییدن زن عمو افسانه با چای مارو گرم کرد

و 16 بهمن عروسی پسر خاله ی عزیزم آقا حسین بود ک چشمت روز بد نبینه چقد شیطونی کردی چقد دوییدی چقد بازی کردی و من هم باهات دوییدم، بعد عروسی دوروز تمام عضلاتم گرفته بود از بس شیطونی کردی

نوش جوووووووونت فدات شم ، تو خوشحال باشی من شاد و خوشحالم

کارای جدیدی که انجام میدی

صدای گربه و گوسفند رو میگی

وقتی کتاب میبینی انگشتتو میزاری رو کتاب و میخونی

الان دیگه وقتی میخوام پوشکتو عوض کنم رو روشویی نمیشورمت خودت میشینی و بعد من میشورمت

موی سرتو نشون میدی میگی مو

عاشق جوراب و کلاه

فلش کارتات و میزاریم زمین و اسم هر کدومو میگیم ، میاری بهمون میدی

پی پی رو نشون میدی

بهت میگیم آریسا پی پی کن میشینی و زور میزنی ( با عرض معذرت از از خوانندگان عزییز لطفا درک کنید که دوس دارم خاطرات دخترمو با جزییات بنویسم)

مدل جدید بوس لبتو غنچه میکنی و با صدا میفرستی

بهت میگیم آریسا ناز کن چشماتو میبندی و سرتو میندازی پایین اینقد میخندیم

وقتی تو ی جمعی هستیم به همه تک تک میگی دس بزنید

همچنان به دادا سهیل علاقه ی خاصی داری

شب میخوابیم دادا ، بیدار میشی دادا، میگم عسل من کیه ؟میگی دادا

 

ازت میپرسم دختر کی هستی ؟ میگی بابا،

میپرسم بابایی چند تا دوس داری میگی ۱۰ تا و کلا همه رو ۱۰ تا دوس داری

گوشیمونو میاری و به ما میفهمونی که برات عکس دادا بزاریم

و عکسشو بوس میکنی و بقل میکنی وقتی میریم خونه ی باباحاجی اگ دادا نباشه خیلی گریه میکنی خیلی زیادن

نینی هارو خیلی دوس داری و میگی نینی

بهت میگیم آریسا بخواب میری سرتو میزاری رو پشتی و خرو پف میکنی

چند روز پیش پوشکتو آوردی منو بزور بردی سمت دسشویی تا پوشکتو عوض کنم

قبلا از عمو سیروس میترسیدی و الان باهاش رفیق شدی

آجی سارا رو خیلی دوس داری و صداش میکنی دا ، داااا

بعضی وقتا آجی گریه میکنه اینقد ناراحت میشی و میری بقلش میکنی نازش میکنی و بوسشم میکنی

وقتی میریم خونه ی عزیز اجازه نمیدی بریم به سمت در مامان عزیز و خونه ی بابا حاجی رو نشون میدی که بری اونجا و اگرنه گریه میکنی

جدیدا قایم میشی خیلی هم بامزه قایم میشی و ما اینقد دنبالت میگردیم ولی اصلا خودتو نشون نمیدی و کاملا ساکت میمونی حتی وقتی پیدات میکنیم چشماتو میبندی که مثلا باز قایم شدی

دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه

دخترم خیلی دووووست دارم بووووووووووس

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

تنها تا ابد
24 بهمن 94 16:58
حتی نی نی وبلاگم منو نخواست میخواستم یه جایی باشه که فقط دلتنگیامو توش بنویسم ای کاش حداقل مسعولای نی نی وبلاگ حال منو درک میکردن دارم نابود میشم معذرت میخوام دوست خوبم که اینارو برات نوشتم دخترت خیلی نازه ماشاالله قدرزندگیتو بدون من خیلی بدبختم
مامان سمانه
پاسخ
سلام دوست عزیزم من نمیدونم مشکلت چیه ولی به یه چیز تو زندگی معتقدم ، اینکه زدگیمونو ، خودمون با افکار و عقاید خودمون میسازیم ، عزیزم خودت زندگیتو بساز ، از یه زاویه ی دیگه به زندگی نگاه کن ، به قول معروف نیمه ی پر لیوان رو ببین ، مطمئن باش میتونی زندگیتو اونجور ک دلت میخواد تغییر بدی اگ افکارتو تغییر بدی
مامان لیدا
25 بهمن 94 0:08
ای جووونم آریسای خوشگل چقدر عکسهای برفت قشنگ بود رشت اونقدر برف نیومد خوش به حالتون خونه برفی عااااالی بود دست بابایی درد نکنه و همچنین آدم برفی و آفرین به مامانی هنرمند کاپشن آریسا هم خییییلی خوشگله ای جان آدرینا هم به سرد و گرم میگفت داخ انقدر میخندیدیم اما الان به سرد میگه دخ منظورش یخه فدای نای نای کردنت خاله جووون
مامان سمانه
پاسخ
سلام لیدا جونم آره عزیزم خبر رشت و دارم که در مقایسه با اینجا اصلا برفی نبود مرسی عزیزم ، لطف داریهنرمندم دیگه خانوم فدای آدرینا جونم مرسی خاله جونببوس آدرینا گلی رو
مامان گل پسر
25 بهمن 94 23:01
سلام سمانه جونم . دوست خوب و باوفای من. خیلی مخلصم . ماشالا آریسا جون چه بزرگ شده در این مدت که من نیومدم وب. خیلی خانوم شده. اسند یادت نره گلم. خونه ی برفی تون هم خیلی قشنگ شده خییییلی. مخصوصا پله هاش که خونه رو تکمیل کرده . بابا هنرمند . تو اولین بارت بود این آدم برفی و خونه رو درست کردی و ترکوندی ماشتلا . ببین دفعه های بعد چه خواهی کرد میبوسمت . عزیزمی. آریسا جونمو هم ببوس
مامان سمانه
پاسخ
سلام نگار جووونم خوبی عزیییزم؟ آره عزیزم من همیشه بیاد دوستای خوب و عزیییزم هستم فدات شم آره خداااایی آریسا داره خیلی زود بزرگ میشه ناراحتم چشم حتما اسپند دود میکنم راستش من از الان دارم برای سال بعد برنامه ریزی میکنم که چی درست کنم .انتظارات بالا رفته منم میبوسمت فدات شم
مامان گل پسر
25 بهمن 94 23:02
راستی یادم رفت بگم کاپشن هم که محشره . دیگه واقعا باید گفت هنرررمند
مامان سمانه
پاسخ
وااای عزیزم خجالتم دادی . مرسی فدات شم
مامان افسانه
26 بهمن 94 0:42
وایییی چقدر عکسا ناز شدهههه دست بابایی درد نکنه عجب خونه ایی ساخته خیییلی قشنگ شده الهیییی همیشه خونه دلتون گرم باشهههههههه
مامان سمانه
پاسخ
سلام افسانه جوونم واقعا دست بابایی درد نکنه ؛ خیلی زحمت کشید خدایی مرسی عزیزم انشاا... ببوس دنیای قشنگمو
مامی آتریسا جون
26 بهمن 94 9:17
فدات بشم آریسا جونم؛ چه خونه برفی خوشگلی دست بابایی مهربونت درد نکنه عزیزم سمانه جون؛ ماشالله خیاط حرفه ای هستی؛ آره قشنگه مبارکش باشه فدای بوس کردنت؛ سمانه جون محکم بوسش کن
مامان سمانه
پاسخ
سلام سعیده جون ؛ خوبی عزیزم؟ دست بابایی واقعا درد نکنه خیلی زحمت کشید اونقد حرفه ای نیستم ؛ شانسی خوب دراومد ؛ خودمم خیلی زوق کردم بابت کاپشنش مرسی فدات شم. چشم حتما شما هم آتریسا جونمو ببوس
مامان الی
26 بهمن 94 11:19
چه خونه برفی قشنگی هزار ماشالله به آریسا جونی که اینقدر خانم و ناز شدی عزیز دلم
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم الیزابت عزیزم از اینکه نظرتو دیدم خیلی خوشحال شدم . ببوس الیسا جون رو
مامان راحله
26 بهمن 94 17:28
سلام عزیزم .. چه خونه برفی خوشگلی آفرین آریسا جونم هزاااااااااااار تا بوسسسسسس برات فرستادم عزیزممممممممم
مامان سمانه
پاسخ
سلام راحله جونم خوبی عزیزم؟ لطف داری فدات شم چشم حتما ؛ شما هم بهار قشنگمو ببوس
مامان مریم
26 بهمن 94 19:06
وووییییی...سمانه جونم عکس ها عاااااالی بوووود خوووودااااااا...اریا جیییغ شدههههه خیییلی خونه خوشگلی درست کردید... واقعا عالی بود...خییییلی ببوس عروسک رو
مامان سمانه
پاسخ
سلام مریم جوووونم ؛ خوبی فدات شم؟ ممنونم عزیزم . لطف داری؛ چشم حتما؛ شما آیدیدن جونمو یه عالمه ماچ کن
نفیسه خانوووم
6 اسفند 94 13:55
چ برف سنگینی...همیشه شاد و سلامت باشی فرشته مهربون
مامان سمانه
پاسخ
ممنونم عزیزم
مامانی
15 اسفند 94 10:29
سلام چه خونه خوشگلی درست کردین شبیه قارچه دستتون درد نکنه از طرفم آریساجونو ببوس
مامان سمانه
پاسخ
سلام عزیزم آره شبیه قارچ بود. چشم حتما
مامان نفیسهمامان نفیسه
26 دی 96 11:18
یعنی عالی ساختینا ایول خیلی خوشم اومد
مامان سمانه
پاسخ
عزیییزم